صبا خیاطان اظهار کرد: کمالگرایی منجر به این میشود که افراد کمالگرا معیارهایی را تعریف کنند، که خیلی سختگیرانه و سرسختانه است و به راحتی نمیشود به آن دست پیدا کرد. این افراد برای رسیدن به خواستهها مدام در تلاش و تکاپو هستند که به آن دست پیدا کنند.
وی با اشاره به انواع کمال گرایی گفت: کمالگرایی میتواند به ۲ دسته تقسیم شود؛ دسته اول کسانی هستند که معیارهای سخت گیرانه را در ارتباط با خود اعمال میکنند و در نظرمی گیرند. این افراد سعی میکنند خودشان را در قالبی بگنجانند و فشاری که در طی مدت طولانی به خودشان وارد میکنند میتواند آنها را بسیار در معرض اختلالات روانی نظیر اضطرابهای شدید و افسردگی قرار دهد، حتی به حالتهای وسواسی منجر میشود و خیلی اوقات آنقدر این معیارها سخت گیرانه است که فرد دچار اهمالکاری میشود.
خیاطان در ادامه با معرفی دسته دوم افراد کمالگرا تصریح کرد: دسته دوم افراد کمالگرا کسانی هستند که معیارهایشان را روی دیگران اعمال میکنند و از دیگران انتظار دارند که مدل خاصی رفتار کنند و در یک سطح خاصی عمل کنند بنابراین از دیگران خیلی ایراد میگیرند و نقصهای دیگران را به رویشان میآورند و خیلی سعی میکنند دیگران را همانطور که خودشان تمایل دارند تغییر دهند.
وی گفت: افراد کمالگرا کسانی هستند که غایت و چارچوبی را در ذهن خود متصور هستند و خیلی تلاش میکنند که در آن چارچوب قرا بگیرند و به آن اهداف سطح بالا دست پیدا کنند و تصورشان این است که زمانی خوشحال خواهند بود که دستشان به آن نهایت برسد.
این مدرس دانشگاه آزاد با بیان اینکه کمالگرایی مانع لذت بردن از زندگی میشود خاطرنشان کرد: افراد کمالگرا سطحی را برای خودشان در نظر میگیرند و در ذهن میآورند که من زمانی آرام و خوشبخت خواهم بود که به آن سطح دست پیدا کنم، لذا این طرز تفکر باعث میشود که همیشه نگاهی رو به آینده داشته باشند و از لحظه حال غافل شوند.
وی گفت: در اینگونه افراد؛ غفلت از زمان حال، باعث میشود نتوانند خیلی به عرض زندگی بیاندیشند، به عنوان مثال زمانی که فرد میخواهد از شهری به شهر دیگر برود و فقط به فکر این است که به مقصد برسد و نقطه پایانی به چشمش میآید؛ فشار زیادی به خودش وارد میکند و هیچ لذتی از مسیر نخواهد برد. این افراد هیچ وقت متوجه طلوع و غروب نمیشوند، رنگ سبز درختها، رنگ نارنجی برگها در پاییز را نمیبینند. چون همه لذتها موکول میشود به آیندهای که قرار است اتفاقاتی بیفتد و خوشبختی را تجربه کنند.
خیاطان در پاسخ به این سؤال که چه افرادی در کمالگرایی طاقتفرسا اسیر و گرفتار میشوند اظهار کرد: افراد کمالگرا دچار انواع خاصی از خطاهای شناختی و فکری هستند که یکی از بارزترین آنها تفکر همه یا هیچ است. به این معنا که یا یک چیز را به طور کامل به دست میآورند یا هیچچیز را نمیخواهند.
وی با ذکر مثالی افزود: شاید افرادی را در اطراف خودمان دیده باشیم بهعنوانمثال یک کنکوری که میگوید من یا پزشکی میخواهم یا هیچ. این تفکر یعنی صدی که در ذهن من است یا صفر! یا یک فردی که میگوید یا من با این فرد ازدواج میکنم یا دیگر اصلاً ازدواج نمیکنم یعنی با معیاری که دارم به آن فرد میرسم یا هیچچیز دیگری نمیخواهم و این بسیار آزاردهنده است و تنشزا و آدمی را تحتفشار قرار میدهد.
این مشاور با اشاره به اینکه احساس شرم و حقارت در پی ناکامی؛ از کمالگرا بودن است اظهار کرد: وقتی فردی کمالگراست و یک سطحی برای خود قائل و تفکرش هم صفر و یکی است، احساس شکست و ناکامی میکند و چون تمام رضایت و معنای زندگیاش را گره زده به آنچه که باید به آن دست پیدا میکرده، یکباره احساس بیمعنایی و شرم و بیارزشی و حقارت میکند، چون احتمال نرسیدن به آن معیار زیاد است.
خیاطان افزود: نرسیدن به ایده آلها در فرد کمالگرا منجر به احساس شرم، حقارت و شکست میشود که اگر فرد آگاهی نداشته باشد ممکن است مبتلا به اختلالات روانی هم بشود مثل افسردگیهای حاد که برای برخی اتفاق میافتد.
شاید کمالگرایی روابط اجتماعی را دشوار کند
وی با بیان اینکه کمالگرایی میتواند عاملی باشد برای دشوار شدن روابط اجتماعی و اقتصادی خاطرنشان کرد: کمالگرایی خیلی میتواند در روابط ما تأثیر بگذارد. غالباً افراد کمالگرا در خصوص خودشان خیلی سختگیری میکنند و در ارتباط با دیگران هم خیلی معیارهای سخت گیرانهای دارند و ذرهبینی را در روابطشان دارند که کوچکترین اشتباه و نقص را از دیگران نمیپذیرند که این میتواند برای دیگران خیلی آزار دهنده باشد.
این مشاور و درمانگر تخصصی نوجوان با اشاره به عوارض کمالگرایی در درازمدت تصریح کرد: یکی از بارزترین و مشخصترین عارضههایی که کمالگرایی در انسان دارد، برخلاف تصور، اهمالکاری است. یعنی افراد کمالگرا دچار اهمالکاری میشوند، چراکه یک معیاری در ذهن دارند که این خواسته و هدف آنقدر بالاست که آن معیار را به تعویق میاندازد. یعنی یک کاری را میخواهند در سطح بالا انجام دهند ولی مرتباً موکول میکنند به زمان دیگری تا بتوانند با آن سطحی که مدنظرشان هست انجام دهند و آن زمان هم خیلی اوقات فرانمیرسد.
خیاطان در پاسخ به این سؤال که والدین کمالگرا چه سهم و چه نقشی در تربیت فرزندان دارند افزود: والدین کمالگرا بسیار فرزندانشان را مورد انتقاد، تحقیر و سرزنش قرار میدهند و هیچ اشتباه و خطایی را نمیپذیرند. از دیدگاه این افراد اشتباه به معنای داشتن نقص است و هیچگونه نقصی برایشان قابلپذیرش نیست. سختگیری بسیار زیادی دارند که این رفتارها باعث آسیب به روابط خوب با فرزندانشان میشود.
وی اظهار کرد: رهایی از کمالگرایی کار دشواری است چون در فرد کمالگرا؛ مبارزه کردن و به چالش کشیدن افکاری که سالهای سال با آنها زندگی کرده است بسیار زمانبر است و خیلی تلاش و مساعدت میخواهد. اولین توصیهای که به اینگونه افراد میشود این است که فرد از یک درمانگر و رواندرمانگر کمک بگیرد. فرد باید آگاه شود که افکار کمال گرایانه چه نوع افکاری است و سعی کند این افکار را لگام بزند یعنی به خطای فکری همه یا هیچ آگاه شود.
خیاطان در ادامه بیان کرد: فرد برای رهایی از کمالگرایی باید سعی کند که انتقادگریها و سرزنش گریهای درونش را شناسایی و با آن مقابله کند و اجازه ندهد که مدام توانمندیها و دستاوردهایش را زیر سؤال ببرد. این افراد باید کارها را به بخشهای کوچک تقسیم کنند و از اهمالکاریهای ناشی از کمالگرایی اجتناب کنند و در بسیاری از انتخابها و امور، متوسط را بپذیرند و راضی باشند. چون کاملاً صد، هیچوقت محقق نخواهد شد و هرکسی یک بخشهای خالی و جامانده خواهد داشت و نقص جزو جداییناپذیر زندگیست.
وی در پایان اظهار کرد: تغییر سبک زندگی کمال گرایانه کار دشواری است بنابراین به تلاشهای خود افتخار کنیم و آنها را ارزشمند بدانیم و حتی شده بهاندازه ۱۰ یا ۲۰ یا ۳۰ درصد از میزان کمالگراییها کم کنیم که این کار بسیار در کاهش اضطرابها و نگرانیها و فرسودگی روانی میتواند تأثیرگذار باشد.
نظر شما